ناهنجاريهاي اخلاق اجتماعي
در گفتوگوهاي رايج و نوشتههاي موجود، مسائل اجتماعي در كنار مسائل اقتصادي، فرهنگي، اخلاقي، سياسي و مانند آن بيان ميشود. به اين صورت كه مسائل جامعه را به مسائل اخلاقي، علمي، فرهنگي، هنري و غيره تقسيم ميكنند و براي هريك، مصداقهايي را در نظر ميگيرند. براي نمونه، مسائل اجتماعي و مصداقهاي آن در اين تقسيمبندي عبارتند از: خانواده؛ عدالت؛ تعاون؛ اخلاق؛ امر به معروف و نهي از منكر؛ احترام به قانون و مانند آن. گاه مسائل اجتماعي در مقابل مسائل فردي قرار ميگيرد و گفته ميشود مسائل جامعه انساني، يا اجتماعي است يا فردي. مسائل اجتماعي نيز خود به مسائل اخلاقي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، هنري و مانند آن تقسيم ميشود كه در اين زمينه، تقسيمبندي مشخص و دقيقي وجود ندارد تا بر اساس آن عمل شود.1
در اين پژوهش، به استناد آنچه از عنوان «ناهنجاريهاي اخلاق اجتماعي» به ذهن ميرسد، تقسيم نوع دوم، ملاك بررسي قرار گرفته است. به اين معنا كه ناهنجاريهاي اخلاقي، گاه لازم است و گاه متعدي و آن زماني است كه اين دسته از ناهنجاريها، وارد حريم ديگران ميشود و بر ديگران تأثير مستقيم ميگذارد. در حقيقت، اينگونه ناهنجاريها تأثير و تأثر متقابل دارد و سلامت اخلاقي افراد جامعه را به خطر مياندازد. گفتني است به ناهنجاريهايي كه اين حالت را ندارند، هرچند ديگران را تحت تأثير غيرمستقيم قرار ميدهند، ناهنجاريهاي اخلاق اجتماعي نميگويند، بلكه اين ناهنجاريها در حوزه اخلاق فردي قرار ميگيرند.
با توجه به آنچه گفته شد، تعريف ناهنجاريهاي اخلاق اجتماعي، عبارت است از عواملي كه سبب تباهي و نابودي اخلاق اجتماعي ميشود و افراد جامعه را از مسير سعادت و خوشبختي مادي و معنوي خارج ميكند و روابط سالم و پايدار اجتماعي را مختل ميسازد. اين ناهنجاريهاي اخلاقي، غيرفردي هستند و اخلاق فردي، خانوادگي و مانند آن را دربرنميگيرند، بلكه آثار اينگونه انحرافها، متوجه جامعه و افراد آن است.
1. محمدرضا تويسركاني، الگوي برتر (شيوه مبارزه پيامبر با مفاسد اجتماعي)، ص 18.