اصول اسلامي در سبك رهبري
در مديريت و رهبري ديني دو اصل اساسي مطرح است: اصل محبت و دوستي و اصل شدت و سختگيري. مديران و رهبران موظفند همه امور را بر اساس دوستي و ملاطفت انجام دهند و تا اين ابزار كارساز است، حق استفاده از شدت عمل را ندارند. اما اگر با مشكل مواجه شوند و اين روش كارايي خود را از دست دهد، ناچار بايد با شدت و سختگيري امور را دنبال كنند. حال به اختصار در اين دو مورد توضيح داده مي شود:
اصل محبت و دوستي.در اصل محبت و دوستي عناوين ذيل مورد بحث است:
1. محبت به مومنان: در شريعت مقدس اسلام هر فرد مسلمان داراي احترام است و هيچ كس حق توهين به او را ندارد و لزوم احترام به مومنان تا آنجاست كه پيامبر اكرم موظف مي شود بالهاي مهر و محبت خود را بر مسلمانان بگستراند و آنان را در آغوش خود بپذيرد،قرآن مجيد مي فرمايد:بال و پرخود را براي مومنان فرود آر(حجر، آيه 88).
2. مهر و محبت با انسانها: هر مسلماني وظيفه دارد نسبت به برادران ديني خود، محبت و علاقه داشته باشد، همچنين ضرورت دوستي و مهر ورزيدن مدير مسلمان به همه انسانها است، خواه مسلمان باشد، خواه غير مسلمان كه در قلمرو حكومت اسلامي به دور از خدعه و نيرنگ به زندگي عادي مشغول است. در اين زمينه اميرالمومنين (ع) در نامه خود به مالك مي فرمايند: و مهرباني بر رعيت را براي دل خود پوشش گردان و در دوستي ورزيدن با آنان و مهرباني كردن با همگان و با آنان همچون حيوان درنده اي مباش كه خوردن آنان را غنميت مي شمارد، زيرا آنها دو گروه بيش نيستند: يا برادر ديني تواند و يا انسانهايي اند كه در آفرينش مانند تو هستند(نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 53).
3. لزوم مدارا و دوستي با زيردستان: رفاقت و دوستي بهترين راه و روش برخورد با زيردستان است. آنگونه كه حضرت امام علي (ع)مي فرمايند: ثمره ي عقل مدارا كردن با مردم است(غررالحكم، ج1،ص322).
اصل شدت عمل. در اصل شدت عمل مطالبي تحت دو عنوان ذيل مطرح مي شود:
1. فرمانبري از مافوق: اصل پذيرفته شده اي در بين همه عقلاي عالم بوده است و كسي كه مسئله برقراري حكومت و ايجاد مديريت را براي انجام امور اجتماعي انسانها پذيرفته باشد، نمي تواند مسئله لزوم فرمانبري از مدير را قبول نداشته باشد؛ لذا يكي از مسائل در مديريت و رهبري، همين مسئله فرمانبري است.چنانچه اميرالمومنين(ع) پس از انتصاب مالك به فرماندهي، به صراحت دستور مي دهد كه همه گوش به فرمان و مطيع او باشند (دهكردي،1386،ص،302).
2. تمرد و نافرماني: تمرد از دستور مافوق موجب ركود در پيشبرد امور سازمان مي شود و تصميمات مدير را نابود مي سازد. در اين باره حضرت علي (ع) مي فرمايند: "مخالفت، تصميم گيري را نابود مي كند"(نهج البلاغه، حكمت215). البته هر دو اصل نرمش و شدت عمل در اين كلام زيباي حضرت علي (ع) ذكر شده است كه: "شدت و سخت گيري را با كمي نرمش درهم آميز. در آنجا كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن و اما آنجايي كه جز با شدت عمل، كار پيش نمي رود، شدت را به كاربند"((نهج البلاغه، نامه 46).
رهبري اسلامي و روابط انساني(روابط اجتماعي) از منظر امام علي(ع)
- اصول روابط اجتماعي رهبر اسلامي با مردم: اميرالمومنين در نامه 53 در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر مي فرمايند: "تا مي تواني با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را براي اعمال زشتي كه انجام نداده اي تشويق نكنند كه ستايش بي اندازه خودپسندي مي آورد و انسان را به سركشي وا مي دارد".
- پرهيز از غرورزدگي در نعمت ها : امام علي (ع) در نامه 50 در نهج البلاغه خطاب به فرماندهان سپاه مي فرمايند: از بنده خدا، اميرالمومنين (ع) به نيروهاي مسلح و مرزداران كشور، پس از ياد خدا و درود! همانا بر زمامدار واجب است كه اگر اموالي به دست آورد، يا نعمتي مخصوص او شد، دچار دگرگوني نشود و با آن اموال و نعمت هاي بيشتر، به بندگان خدا نزديك گردد و به برادرانش مهرباني بيشتري روا دارد.
- روابط اجتماعي مديران: حضرت وقتي عبدالله بن عباس، را در سال36 هجري به فرمانداري بصره منصوب نمود در نامه 76 خطاب به ايشان مي فرمايند: با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمي و در مقام داوري، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزي، به تحريك شيطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزديك مي سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور مي سازد، به آتش جهنم نزديك مي كند.
رهبري و روابط پسنديده اجتماعي: امام(ع) در اين باره مي فرمايند: با سكوتِ بسيار، وقار انسان بيشتر شود، و با انصاف بودن، دوستان را فراوان كند، و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتني، نعمت كامل شود و با پرداخت هزينه ها، بزرگي و سروري ثابت گردد، و روش عادلانه، مخالفان را در هم شكند و با شكيبايي در برابر بي خرد، ياران انسان زياد گردند(نهج البلاغه، حكمت224).
ضرورت روابط خانوادگي و فاميلي: اي مردم! انسان هر قدر كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بي نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند. خويشاوندان انسان، بزرگ ترين گروهي هستند كه از او حمايت مي كنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و در هنگام مصيبت ها نسبت به او، پرعاطفه ترين مردم مي باشند. نام نيكي كه خدا از شخصي در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثي است كه ديگري بردارد. آگاه باشيد! مبادا از بستگان تهيدست خود روبرگردانيد و از آنان چيزي را دريغ داريد كه نگاه داشتن مال دنيا، زيادي نياورد و از بين رفتنش كمبودي ايجاد نكند. آنكس كه دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دست هاي فراواني را از خويش دور كرده است و كسي كه پر و بال محبت را بگستراند، دوستي خويشاوندانش تداوم خواهد داشت(نهج البلاغه، خطبه23).
روش زندگي با مردم: با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مرديد بر شما اشك بريزند و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند(نهج البلاغه، حكمت10، به نقل از فروزنده،1388،165).
برخی از اصول مدیریت و رهبری از دیدگاه نهجالبلاغه
1- اصل حاکمیت قانون (اجرای ضابطه و مروری از رابطه):
مولای متّقیان حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر میفرمایند: پس در کارهای کارمندانت بنگر و چون آنان را آزمایش نمودی، به کار بگمار، نه از راه بخشش و خودکامگی و به طور دلخواه، زیرا این گونه روش نوعی ستم و خیانت است و ایشان را از میان اهل تجربه و شرم و حیا و از خانواده آنها پاکتر و نیز طمعشان کمتر و در سنجش عواقب کارها بیناترند(لنکرانی، 1376، ص 157). امیر مؤمنان علی (ع) در فرمانهای خود به نمایندگانش بارها تذکر داده است که حرکت های خویش را، در مسند مدیریت بر محور قانون شکل بخشند و به آنان این توصیه را داشت که در جامعه اسلامی، هرگز نباید ضابطهها در برابر رابطهها رنگ ببازد و اگر چنین شد صاحبان نام و نان، قانون را اسیر خواستههای نفسانی خود خواهند کرد و ضعفا و محرومین حقوقشان پایمال میشود ( نهجالبلاغه، خطبه 196).
2- اصل تغافل:
حضرت علی (ع) در 53 و در فرمان خود به مالک اشتر، نسبت به زیردستان سفارشهایی فرمودند از جمله:« و از آنچه برایت روشن نیست تغافل نما» (امامی وآشتیانی، 1375، ص 147). و در بخش دیگر از همین نامه چنین میفرمایند:« گاه از آنها (زیردستان) لغزش و خطا سر میزند. ناراحتیهایی به آنان عارض میگردد به دست آنان عمداً یا به طور اشتباه کارهایی انجام میشود (در این مورد) از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن که دوست داری خداوند از چشمپوشی و عفوش به تو عنایت کند (همان، ص 145). مدیری که میخواهد مدیریت توأم با رهبری داشته باشد لازم است در نظارتهای خود این اصل را مورد توجه قرار دهد. وقتی کارمندی تغافل و بزرگواری مدیر خود را مشاهده میکند سعی مینماید تا دیگر مرتکب اشتباه و خطا هر چند کوچک نشود (اصلیپور،1377، ص 44).
3- اصل سخت کوشی: حضرت امیر (ع) در بخشی از خطبه 177 میفرمایند: « به هر حال آنچه بر عهده من است، سخت کوشی است است» ( عبدالمجید معادیخواه، 1373، ص 260). همچنین در قسمتی از خطبه شانزدهم میفرمایند « سخت کوشی که رستگار است» (شهیدی، 1373، ص 228). مدیران باید نسبت به کارکنانشان سختکوشتر باشند، چرا که مدیر در رأس سازمان و تشکیلات قرار دارد و بقیه از او الگو برداری کرده و اثر میپذیرند. مدیری که برای رسیدن به اهداف سازمانی خویش سخت تلاش و کوشش میکند محیط کاری را بالنده و پویا می سازد، نشاط و بالندگی موجب پویایی گروهی و بروز خلاقیتها میگردد. حضرت امیر (ع) در قسمت پایانی آخرین خطبه خویش – خطبه 241- چنین میفرمایند: « کمربندها را محکم ببندید و آماده شوید و دامنها را به کمر زنید- تا دست و پایتان را نگیرد و مانع تلاش شما نشود- به مقامهای بلند نرسیدن با هوسرانی و لذت سازگار نیست. بسا خوابهای شب است که تصمیمهای روز را از بین برده و تاریکیها است که یاد همتهای بلند را از خاطرهها محو کرده است (نهج البلاغه،خطبه 241،به نقل ازمحمد تقی جعفری، 1368، ص 19).
4- اصل پیشبینی: حضرت علی(ع) در خطبه16میفرمایند: « من از پیش، به موقعیت کنونی و وضعی که امروز جامعه را در برگرفته است خبر داده شدهام (نهج البلاغه،16،همان منبع، ص 246). مدیر دارای روحیه رهبری به منظور نیل به اهداف سازمانی، همواره باید با استفاده از تجربیات گذشته و بررسی نقاط ضعف و قوت برنامههای اجرا شده از استعدادهای انسانی و مادی برای انجام فعالیتهای لازم در آینده را پیشبینی نماید (امامی و آشتیانی، 1375، ص 193). به هر حال مدیران باید برای رسیدن به هدفهای مورد نظر با تأمل و تفکر نسبت به همه زوایا و ابعاد کاری، پیشبینیهای لازم را در زمینههای مربوط داشته باشند. حضرت علی (ع)میفرمایند: « هیچ دانشی مانند تفکر و پیشبینی نیست.
5- اصل کارایی و اثربخشی: حضرت علی (ع) در حکمت 106 میفرمایند: « علم را با عمل همراه باید ساخت و آنکه آموخت به کار بایدش پرداخت و علم عمل را خواند، اگر پاسخ داد و گرنه روی از او بگرداند» ( شهیدی، 1373، ص 425) همچنین حضرت امیر (ع) در حکمت 88 میفرمایند:« پستترین دانشها آن است که به گفت و شنودی بسنده شود و برترین دانشها همان که آن را در قلمرو درون و برون کاربردی باشد» ( معادیخواه، 1373، ص 411). کارایی و اثربخشی مفاهیمی مرتبط و در عین حال مستقل هستند و یکی از این دو عامل بر دیگری تأثیر نمیگذارد، یعنی مدیران میتوانند کاملاً کارآمد و اثربخش باشند.
6- اصل روشنگری: حضرت علی(ع) در بخشي از خطبه4 میفرمایند: « من امروز واقعیاتی را که در ظاهر خاموش، ولی در معنی گویا و آشکار کننده و روشنگر حقایقند، به سخن درمیآورم(شهیدی، 1373، ص 39).
7- اصل تمهید مقدمات و زمینهسازی: حضرت علی (ع) در بخشی از خطبه5 چنین میفرماید:«...کسی که دست به چیدن میوه نارس ببرد، چونان کشاورز است که در غیر زمین خود بکارد» (جعفری، 1368، ص 114).
8- اصل تفویض اختیار: حضرت علی (ع) در بخشی از نامه معروف53 خطاب به مالک اشتر میفرمایند: « باید برای هر نوعی از کارها یک رئیس انتخاب کنی، رئیسی که کارهای مهم، وی را مغلوب و درمانده نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند و به خوبی باید بدانی اگر عیبی در همنشیان تو یافت شود- که تو از آن بیخبر باشی- شخصاً مسئول آن خواهی بود» ( امامی وآشتیانی، 1373، ص 162).
9- اصل نگرش سیستمی: حضرت امیر (ع) در نامه پنجاه و سه خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «( ای مالک) بدان! مردم از گروههای مختلف تشکیل یافتهاند که هر کدام جز به وسیله دیگری اصلاح و تکمیل نمیشوند و هیچ کدام از دیگری بینیاز نیستند» ( همان منبع، ص 150).
10- اصل پویایی گروهی و تشکل: حضرت علی (ع) در بخشی از خطبه127میفرماید:« ... و همواره همراه بزرگترین جمعیتها – اکثریتهای طرفدار حق- باشید که دست خدا با جمعیت است» ( همان منبع، ص 102).
11- اصل خشنودی شغلی: حضرت امیر (ع) در بخشی از نامه پنجاه و سه خطاب به مالک اشتر در خصوص کارمندان فرمودهاند: « ... سپس در کارهای کارمندانت بنگر و آنها را با آزمایش و امتحان به کار وادار و از روی میل و استبداد آنها را به کار وا ندار. زیرا استبداد و تسلیم تمایل شدن، کانونی از شعبههای جور و خیانت است ... حقوق کافی به آنها بده، زیرا انجام این کار آنها را در اصلاح خویش تقویت میکند» ( همان منبع، ص 158).
12- اصل احسان و نیکویی: حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (ع) در نامه معروف خود خطاب به مالک اشتر میفرمایند: « به کارهای آنها رسیدگی کن چون پدر و مادری که به فرزندشان رسیدگی مینمایند و باید نیکویی که درباره آنان نموده و آنها را با آن توانا ساختهای، نزد تو بزرگ نباید» ( بهرنگی، 1381، ص 250).
13- اصل رحمت و محبت: حضرت علی (ع) در دستور مؤکد خویش به خودسازی مالک اشتر میفرمایند: «رحمت بر رعیت و محبت و لطف به آنان را، به قلبت قابل دریافت ساز»(جعفری، 1373، ص 197).
14- اصل هم نیروزایی: حضرت علی (ع) در حکمت 198میفرمایند: « کم پیش میآید کسی خود را همسان قومی سازد و به آستانه یگانگی با آن قوم درنیاید» (معادیخواه، 1373، ص 444).
15- اصل انتقادپذیری: حضرت علی (ع) در بخشی از فرمان معروف خود به مالک اشتر میفرمایند: «و آن کس را بر دیگران ترجيح ده که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید »(شهیدی، 1373، ص 328).
16- اصل امانتداری: حضرت امیر (ع) در نامه پنجم خطاب به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان میفرمایند: « فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نیست بلکه امانتی است در گردن تو» ( اسرار مصطفی، 1384، ص 128).
17- اصل خودباوری و اعتماد به نفس: حضرت علی (ع) در حکمت 274 چنین میفرمایند: « دانش خود را نادانی میانگارید و یقین خویش را گمان مپندارید و چون دانستید دست به کار آرید و چون تعیین کردید پای پیش گذارید» (شهیدی، 1373،ص 412).
18- اصل الگوپذیری: حضرت علی (ع) در بخشی از نامه معروف 53 خطاب به مالک اشتر میفرمایند: « به خطوطی از حکومت که در روش من مشاهده کردهای، اقتدا کن و برای پیروی از این عهدنامه که با آن حجت خود را بر تو تمام ساختهام تلاش و کوشش نما» (امامی وآشتیانی، 1375، ص 184).
19- اصل خطرپذیری و شجاعت: حضرت علی (ع) در بخشی از خطبه 32 میفرمایند: « و از هیچ رویداد خطرناکی که ضربه مهلک میآورد بیمی نداریم تا بر سر ما فرود آید» (شهیدی، 1373، ص 266).
20- اصل گزارش دهی و گزارش گیری: حضرت علی (ع) برای آگاه کردن مردم در خصوص مسایل گوناگون، به صورت نوشتاری و گفتاری، جریان ها و وقایع را بازگو میکردند از جمله آنها نوشتاری است خطاب به مردم کوفه، هنگام سفر از مدینه به بصره که فرمودهاند:
از: بنده خدا امیر مؤمنان
به: اهالی کوفه، برجستگان انصار و مهتران عرب
« اما بعد، اینکه من از جریان عثمان، چنان آگاهتان کنم که شنیدن و دیدنش همانند باشد.
گزارش گیری:
حضرت امیر (ع) در نامه 33 خطاب به یکی از فرماندارانش میفرمایند:
« مأمور اطلاعات من در مغرب (شام) برایم نوشته و مرا آگاه ساخته که ....» (امامی و آشتیانی، 1375، ص 100).
21- اصل اخلاص: حضرت علی (ع) میفرمایند: « قطعی است که برای هیچ بندهای که خود را به تلاش و کوشش بیندازد و عملش را خالص نماید، سودی نخواهد داشت» ( صبحی، خطبه 153).
22- اصل انعطافپذیری: حضرت علی (ع) در بخشی از نامه معروف 53خطاب به مالک اشتر در خصوص ویژگی های فرمانده ( مدیر و رهبر) میفرمایند: « از کسانی که دیر خشم میگیرند و عذر پذیرند، نسبت به ضعفا رئوف و مهربان و در مقابل زورمندان قوی و پر قدرت، از کسانی که مشکلات آنها را از جای به در نمیبرد و ضعفا بر منش آنها را از کار برنمیدارد...» (امامی و آشتیانی، 1375، ص 154).
23- اصل قاطعیت: حضرت علی (ع) در نامه معروف خویش خطاب به مالک اشتر در خصوص یکی از شرایط واگذاری داوری- مسئولیت و مدیریت- چنین میفرمایند : « و چون حکم روشن باشد در داوری قاطع تر» (معادیخواه، 1373، ص 32).
24- اصل پاسخگویی و اعتذار: حضرت علی (ع) خطاب به یکی از فرماندارانش در نامه 67 میفرمایند: « به کسانی که پرسشی دارند پاسخ ده » (امامی و آشتیانی، 1375، ص 203).
25- اصل موقعیت شناسی: حضرت امیر (ع) در بخشی از نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرمودهاند « هر امری را در جای خویش و هر کاری را به موقع خود انجام ده» (امامی و آشتیانی، 1373، ص 177).
26- اصل خودارزیابی یا خودسنجی: حضرت امیر (ع) در بخشی از خطبه 90 میفرمایند: « ای بندگان خدا، پیش از آن که مورد سنجش قرار گیرید، خود را بسنجید و قبل از آن که شما را به پای حساب ببرند، حساب خود را برسید» (همان منبع، ص 224).
27- اصل پرخاشگری: حضرت امیر علی (ع) در بخشی از خطبه 202 میفرمایند:« و من چنان بودم که هر آن چه را بر من می گذشت می پرسیدم و به خاطر می سپردم» ( معادیخواه، 1373، ص 240).
28- اصل مشارکت و همیاری: حضرت علی (ع) در بخشی از خطبه یک 138میفرمایند: «ای مردم، مرا برای اصلاح خود، یاری نمایید» .
19- اصل هماهنگی و ارتباطات: حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در بخشی از خطبه 146 میفرمایند:
« کسی که سرپرستی نظامی را بر عهده دار است، درست همانند رشته ای است که مهره ها را نظام میبخشد و تا رشته بگسلد، تمامی مهره ها پراکنده شوند و چه بسا که دیگر هرگز فراهم نیاید» (معادیخواه، 1373، ص 146).
30- اصل اعتماد: حضرت علی (ع) در حکمت 204 میفرمایند: « چون کسی به تو اعتماد کند، بکوش گمانش راست باشد» ( همان منبع، ص 454).
31- اصل بهره وری: حضرت امیر (ع) در بخشی از نامه 69 فرمودند: « فکرت را به چیزی مشغول دار که از آن بهره میبری» ( امامی وآشتیانی، 1375، ص 209).
32- اصل دانش پژوهش: حضرت علی (ع) در بخشی از خطبه 105 میفرمایند: «در فرا گرفتن دانش بکوشید، پیش از آن که درخت آن بخشکد و پیش از آن که به خود مشغول گردید از معدن علوم، دانش استخراج کنید»(همان منبع، ص 38).
33- اصل تعادل در ضابطه و عاطفه: حضرت علی (ع) در نامه 34 خطاب به « محمد بن ابی بکر » هنگامی که به خاطر عزلش از فرمانداری « مصر» و قرار دادن « مالک اشتر» به جای او ناراحت شده بود چنین میفرمایند: « اما بعد! به من خبر رسیده که از فرستادن « اشتر» به سوی فرمانداریت ناراحت شدهای، ولی این کار را من نه به این جهت انجام دادم که تو در تلاش و کوششت کندی ورزیدهای و یا برای این باشد که جدیت بیشتری به خرج دهی اگر آن چه در اختیارت قرار بود از تو گرفتم، تو را والی جایی قرار دادم که هزینه آن بر تو آسان تر و حکومت آن را برایت جالبتر است»(امامی وآشتیانی، 1375، ص 103).
34- اصل آینده نگری: حضرت امیر (ع) در نامه 21 میفرمایند: « اقتصاد را پاس دار و اسراف را واگذار و هم امروز، فردا را به یاد آر» (معادیخواه، 1373، ص 309).
منابع :
v ابراهیمی، سیداحمد(1381)، مطالعة تطبیقی سبک رهبری امام علی(ع) با سبکهای رهبری موجود
فصلنامه اندیشه صادق، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع)، شماره 1.
v اسماعیلی، رضا، مجموعه مقالات برگزیده مسابقه مقاله نویسی به مناسبت سال اول امام علی(ع).
v افجه ای،سید علی اکبر، (1385)، مدیریت اسلامی، انتشارات جهاد دانشگاهی- واحد علامه طباطبایی، تهران، چاپ هفتم.
v امامی، محمد جعفر، آشتیانی، محمدرضا، (1375)، ترجمه گویا و شرح فشرده نهج البلاغه، نشر مدرسه امام علی بن ابی طالب (ع).
v بهرنگی، محمد رضا، (1381)، مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، ناشر مولف.
v (بي نام ) ،(1385) رهبری در نهج البلاغه، ماهنامه تدبير 12مرداد.
v جعفری، محمد تقی، (1358)، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه،جلد سوم، انتشارات دفتر فرهنگ اسلامی، چاپ اول.
v جعفری، محمد تقی، (1373)، حکمت اصول سیاسی اسلام،جلد دوم، نشر نوبنیاد نهج البلاغه.
v حسین زاده، محمد علی، (1386)، مدیران و اخلاق اسلامی، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول.
v خاتمی، سید احمد، (1388)، « ضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی(ع)، حکومت اسلامی، ويژه نامه حكومت اسلامي، سال پنجم، شماره سوم، 4 .
v دهكردي، لطف الله، علي اكبر جوكار (1386)، مديريت اسلامي و الگوهاي ان، انتشارات دانشگاه پيام نور.
v رباني گلپایگانی، علي،( 1386)،حکومت ولایی از دیدگاه امام علی علیه السلام،صفحه 47 تا69.
v سیادت،دکتر سید علی ، و همکاران(1387)، مباحثی در سازمان و مدیریت آموزشی .انتشارات آوای نور،چاپ دوم.
v شهیدی، سید جعفر، (1373)، ترجمه نهج البلاغه، شرکت انتشارات علمی و بین المللی، چاپ ششم.
v علاقه بند، علی، (1389)، مدیریت عمومی، نشر روان، تهران، چاپ 21.
v غررالحكم، ج1،ص322.
v فاضل لنکرانی، محمد، (1376)، آیین کشورداری از دیدگاه علی (ع)، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم.
v فیض الاسلام، (1351)، ترجمه نهج البلاغه، جلد 6-1، نامه 53، تهران، خیابان 15، خرداد، سرای امید.
v فروزنده، لطف الله؛و افتخارالسادات نوابي نژاد، (1388)گزيده نكات مديريتي در نهج البلاغه، انتشارات پيام نور.
v مصطفی، اسرار،(1374)، دانستنیهای نهج البلاغه، انتشارات فلق (14).
v مطهری، مرتضی، (1376)، امامت و رهبری، انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم.
v معادیخواه، عبدالمجید (1373)، خورشید بی غروب نهج البلاغه، نشر ذره، چاپ اول.
v نبوی، محمد حسن، (1373)، مدیریت اسلامی، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، قم، چاپ یازدهم.
v نهج البلاغه،(1388) ترجمه محمود دشتي، چاپ دهم، انتشارات پيام عدالت.
v هرسی، بلانچارد، کنث، (1384)، مدیریت رفتار سازمانی کاربرد منابع انسانی، موسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ بیست و پنجم.
v هوی، وین ک. میسکل، سیسیل جناب آقای ، (1387)، تئوری، تحقیق و عمل در مدیریت آموزشی، ترجمه میر محمد سید عباس زاده، انتشارات دانشگاه ارومیه، چاپ پنجم.
چكيده انگليسي
Key words: leadership, guidance, Nahj-ol-balage, human relations
Guidance and leadership of the major tasks of management, but not all his work. This will be realized when the individual for any reason to attempt behavior affect individual or group, Because leadership means power, influence over followers, so that based on their willingness and desire to achieve goals in different positions to move. Leader is one who can this method be applied to individuals.This article is trying Benefit to right the views of Hazrat Amir Words, Imam Ali (AS) in the leadership and guidance casting people. After the Prophet Muhammad ص)) Founder of Islamic management were And about five years of the Islamic community was led this way. Importance and necessity from the perspective of leadership as one of Nahj-ol-balage rich Islamic and continued leadership will be defined. However, in this paper led to the criteria and characteristics Nahj-ol-balage, some principles of management and leadership perspective Nahj-ol-balage Islamic leadership and human relations (social relations) from the perspective of Imam Ali (AS) is paid and Discussion Making ends.
Listen
Read phonetically
عنوان: بررسي نقش رهبري و هدايت گري از منظر امام علي (ع)در نهجالبلاغه
نويسندگان:
دکتر فخرالسادات نصیری[1]
فاطمه اقبال مهران[2]
پریسا ویسی[3]
[1]. دانشگاه بوعلی سینا fsnasiri2002@yahoo.com
[3] . کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی P.Veisi 89 @ yahoo. Com