رفتار علي عليهالسلام با خلفاي سه گانه
حضرت علي عليهالسلام در اين اين ايام به جاي مبارزه با كساني كه سبب انحراف اسلام و مسلمانان شده بودند، روش ديگري را برگزيد. ايشان در عين دخالت نكردن در امور شخصي خلفاء، به امور مربوط به اسلام و مسلمانان، با سعهي صدر پاسخ ميدادند. هنگامي كه دانشمندان از داخل و خارج سؤالات پيچيده و مبهم ميپرسيدند و خلفا به دليل نداشتن معلومات كافي از پاسخ در ميماندند، امام علي عليهالسلام به كمك خلفا ميشتافت و قدرت علمي اسلام را در برابر يهوديان و مسيحيان به نمايش ميگذاشت.
گاهي خلفا در پاسخ به احكام شرعي در ميماندند يا آن كه در حوادثي كه رخ ميداد، به حكم اسلام آگاه نبودند، حضرت نيز روش و پاسخ صحيح را به ايشان ميآموخت. شيعيان اميرالمؤمنين علي عليهالسلام نيز در اين مسير حركت ميكردند نظير سلمان فارسي كه از سوي خليفهي دوم به استانداري مداين منصوب و اعزام شد.1
اين روش بزرگترين درس اخلاص و فداكاري در راه دين خداست كه با گذشتن از حق خود، براي حفظ دين خدا با كساني كه حق تو را ضايع كردهاند، همكاري كني.
1ـ مروج الذهب، ج 2، ص 323.
حفظ آمادگي نيروهاي خودي
اوضاع اجتماعي پس از وفات پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله به گونهاي بود كه امكان هرگونه ابتكار عمل را از خواص ميگرفت. در اين حال عوام به شدت تحت تأثير قرار گرفته، عدهاي ناآگاه وعدهاي نيز آگاه ولي ترسو و مرعوب بودند. طبيعي است كه در چنين موقعيتي بايد براي حفظ افراد موافق و نيروهاي خودي تلاش كرد، يعني همان كاري كه امام علي عليهالسلام انجام دادند. حضرت در خطبهي 26 ميفرمايند:
فَنَظَرتُ فَاِذا لَيسَ لي مُعينٌ اِلّا اَهلَ بَيْتي فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ المَوتِ وَ اَغْضَيتُ عَلَي القَذي وَ شَرِبتُ عَلَي الشَّجا وَ صَبَرْتُ عَلَي اَخْذِ الكَظَمِ وَ عَلي اَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ.
پس از وفات پيامبر و بيوفايي ياران، به اطراف خود نگريستم. ياوري جز اهل بيت خود نديدم، كه اگر مرا ياري كنند، كشته خواهند شد؛ پس به مرگ آنان رضايت ندادم. ديدگان پر از خار و خاشاك را ناچار فرو بستم و با گلويي كه استخوان شكسته در آن گير كرده بود، جام تلخ حوادث را نوشيدم و خشم خويش فرو خوردم و بر نوشيدن جام تلختر از گياه حنظل شكيبايي نمودم.
ايشان در اين ايام با بردباري، تدبير و دورانديشي، ناملايمات را تحمل كرد تا مردم به آگاهيهاي لازم دست يابند و زمينه براي حضور نيروهاي حق آماده شود. در عمل نيز همينگونه شد؛ زيرا با عملكرد ناسنجيدهي حكام در زير پا گذاشتن احكام اسلامي، زمينهي انقلاب مردمي فراهم گشت و حكومت به طور طبيعي به دست امام علي عليهالسلام افتاد.